حال و هوای عرفانی «دف» مرا مجذوب خود کردسیرنگ: مینوازد و مینوازد و مینوازد، چنان که گاه با بانگ عرفانیاش جان را به آتش میکشاند و گاه دل را به آسمان میبرد... .به گزارش «سیرنگ» به نقل از بامدادجنوب - الهام بهروزی: مینوازد و مینوازد و مینوازد، چنان که گاه با بانگ عرفانیاش جان را به آتش میکشاند و گاه دل را به آسمان میبرد... . محو نواختن است و هیاهوی درون دیگران را نمیشنود. او غرق آوای ساز و ما غرق دل ویران خویش. نمیدانم چرا هر بار با شنیدن نوای روحانی دف از خود بیخود میشوم و صدای دلم را گویاتر از هر زمانی میشنوم. میستایم سرپنجههای هنرمندی را که جانم را، خرمن وجودم را و دلم را آری دلم را به آتش میکشاند و میسوزاند و دگر باره مرا حیاتی دوباره میبخشد... . «دف» را ساز خانقاه نیز میگویند و خاستگاه آن را ایران دانستهاند. از دیرباز در مجالس سماع و پایکوبی صوفیان به کار برده میشده و هنوز هم در خانقاهها استفاده میشود. چون آوایی که از این ساز بر میخیزد، روحانی است و عرفا و سالکان راه حق را به خلسهای شیرین فرو میبرد و مرغ جانشان را به پرواز در میآورد. امروز این ساز افزون بر اینکه در میان صوفیان و سالکان حقیقت از ارج و قرب فراوان برخوردار است، در بسیاری از کنسرتهای سنتی بسیار کاربرد دارد و نقشآفرین است. یکی از نوازندگان این ساز حسین رضایینیا است. وی علاوه بر نواختن ساز دف، سازهای دایره و تندیر را که جزء سازهای کوبهای هستند، نیز مینوازد. حسين رضايىنيا (نوازنده دف، دایره و بندیر) زاده ١٣٥٤تهران است. وى آموزش دف را در مركز حفظ و اشاعه موسیقی تهران زیر نظر بابک ظاهر آغاز کرد و یکسال بعد از آن نوازندگی این ساز را زیر نظر بيژن كامكار دنبال کرد. رضایینیا همكارى با گروههاى مختلف و حضور در كنسرتها و جشنوارههای گوناگون در ايران، امريكا، كانادا، استراليا، اروپا، آسيا و افريقا به همراه گروههای «شمس» (كيخسرو پررناظرى)، «آوا» (محمدرضا شجريان)، «شهناز» (محمدرضا شجريان)، «دف و نى» (بيژن كامكار)، «سياوش» (همايون شجريان، سهراب پورناظرى)، «مولوى» (شهرام ناظرى )، «همنوازان حصار» (على قمصرى، همايون شجريان) «شهنازى» (داريوش پيرنياكان)، همنوازى سازهاى كوبهاى گروه «داركوب» (همايون نصيرى)، «صوفى» (محمد معتمدى) و اركستر سمفونيك تهران را در كارنامه هنرى خود دارد و در حال حاضر نيز در کنسرت «هوای گریه» همایون شجریان را همراهی میکند. در خصوص گرایشش به ساز دف گفتوگویی با وی صورت دادیم که شما را به خواندن این گفتوگو دعوت میکنم. چگونه جذب سازی چون دف شدید؟ رضایینیا: من نوازندگی را از سال 68 با ساز سنتور شروع کردم، چهار سال هم بهصورت جدی نوازندگی این ساز را دنبال کردم تا اینکه به یک کنسرت در دانشگاه تهران رفتم و در این کنسرت دفنوازی بود، من از همانجا جذب و شیفته این ساز شدم. بعد از آن در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی تهران (پیش از این به کلاس ساخت ساز سهتار نزد استاد مردای میرفتم البته در حد تراش چوب این ساز) متوجه شدم که قرار است در اینجا کلاس آموزش دف برگزار شود، دفنوازی را یکسالی در آنجا زیر نظر بابک ظاهر که الان فکر کنم خارج از کشور باشند و از دفنوازان مطرح آن دوره بودند، آموزش دیدم. پس از آن به آموزشگاه دیگری رفتم و زیرنظر بیژن کامکار آموزش دف را دنبال کردم. از سال 73 کمکم با گروههای مختلفی آشنا شدم و در برنامههای آنها بهعنوان نوازنده دف حضور داشتم اما از سال 87 اولین حضور رسمی من روی صحنه با گروه «تنبور شمس» بهسرپرستی استاد کیخسرو پورناظری بود. کدام ویژگی یا جاذبه ساز دف باعث شد که شیفته آن بشوید؟ رضایینیا: بیشتر حال و هوای عرفانی این ساز است که مرا جذب خود کرده است. بر اساس مطالعات و شنیدهها متوجه شده بودم که این ساز، ساز خانقاهها است و در منطقه کردستان این ساز بسیار رایج و مقدس است، بهطوری که حتی در برخی از جاهای این استان قبل از اینکه دف را بهدست بگیرند، وضو میگیرند و تا این حد این ساز برای آنها مقدس است. همچنین نوازندگان این ساز در این منطقه معتقدند وقتی دف پاره میشود، این ساز شهید شده است، چون با این ساز ذکر میگویند و چندین باری هم که به خانقاه رفتم بیشتر مجذوب این ساز شدم. دف در کل سازی است که انسان را تخلیه میکند و حس و حال خیلی خوبی به انسان میدهد. شما علاوه بر نواختن دف، نوازندگی سازهای دایره و تندیر را نیز بهعهده دارید، از میان این سه ساز کدامیک را ترجیح میدهید؟ ساز دایره چه حس یا نوایی را به مخاطب انتقال میدهد؟ رضایینیا: بدونشک ساز دف را ترجیح میدهم چون عاشق آن هستم. دایره چون موسیقی آرامی دارد در همه جا لازم نیست، البته در موسیقی آذری و خراسانی از این ساز زیاد استفاده میشود ولی در کنسرت «هوای گریه» در برخی از قسمتها که طنین آن به اجرا رنگوبوی خاصی میدهد، بهصورت جزئی از آن استفاده میکنم. در مجموع در کنسرت همهجا لازم نیست که دایره یا دف نواخته شود، چون دف هم سازی است که باید به مخاطب خود یک شوک بدهد، بنابراین در کنسرتهای مجلسی فقط جاهایی نواخته میشود که بتواند بهکمک کلام خواننده بر مخاطب تاثیر بگذارد. تفاوت ساز دف و دایره در چیست؟ رضایینیا: تفاوت این دو ساز در نوع صدا، نوع تاج ضربهزدن و... است. این دوساز ایرانی (دایره سازی آذربایجانی است و دف هم کردستانی) و کوبهای هستند. آیا ورود سازهای مدرن به عرصه موسیقی ایرانی موجب کمرنگ شدن ساز دف نشده است؟ رضایینیا: خیر، زیرا نه تنها دف کمرنگ نشده بلکه من در بسیاری از جشنوارههای متعدد بینالمللی دیدم که گروههای بیشماری از این ساز استفاده میکنند، منتها مثل ما نمیتوانند این ساز را بنوازند ولی مشخص است که نوع نوازندگی ما را نیز مطالعه کردهاند، حتی در این جشنوارهها به ما پیشنهاد کردند که دفهایمان را به آنها بفروشیم. بههرحال دف در بسیاری از نقاط دنیا نایاب است. معمولا مرغوبترین دفها در کدام منطقه تولید میشود؟ رضایینیا: امروزه در بسیاری از استانهای کشور این ساز تولید میشود، البته خود من بیشتر دف پوستی و طبیعی را استفاده میکردم اما مدتی است بهدلیل شرایط آب و هوایی از دفهایی با الیاف مصنوعی استفاده میکنم که اولین فردی که دف را با این گونه الیاف تولید کرد، مسعود حبیبی بود که افراد زیادی از این دف استفاده میکنند و من هم یکی از دفهای تولیدی وی را دارم. منتها یک کارگاه دفسازی در تهران بهنام «پادوک» است که ساز دف و انواع و اقسام سازهای پرکاشن را تولید میکند. این سازها از قابلیت و کیفیت بالایی برخوردار هستند. همچنین در کردستان هم دفهای باکیفیتی تولید میشود، بهنظر من هر چه این رقابت در ساخت دف بیشتر باشد، کیفیت این ساز نیز بهتر میشود. مشوق شما در نوازندگی چه افرادی بودند؟ رضایینیا: یکی از مشوقان من برادر بزرگترم بود که البته الان ایران نیست ولی برادرم آن زمان خیلی هوای مرا داشت، وقتی آن زمان نوار استاد شجریان یا ناظریان را میگرفت، من خودم برای آن یک جلد طراحی میکردم و هر کسی که نوازنده دف در آن آلبوم بود، اسمش را پاک میکردم و اسم خودم را جای او میگذاشتم. همیشه خودم را یک نوازنده موفق دف میدیدم و بعد که واقعا این اتفاق افتاد، یک عقبگرد به زندگیام زدم و دیدم هر چه را که در گذشته در رویاهایم دنبال میکردم محقق شده، چون خواستم که رویاهایم شدنی شوند و شدند. نزد چه استادانی دفنوازی را آموزش دیدید؟ رضایینیا: من در ابتدا در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی تهران زیر نظر بابک ظاهر نواختن دف را شروع کردم. بعد از آن زیرنظر بیژن کامکار آموزش آن را دنبال کردم، البته در دفنوازی الگوی اصلی من استاد کامکار است ولی در این نواختن آن، کار بیشتر اساتید این ساز را دنبال میکنم تا در اجرای کنسرت حرفی برای گفتن داشته باشم و اکتفا به آموختههای قبلی نمیکنم و دائم در حال آموختن هستم. آیا در نواختن دف ریتم خاصی را ابداع کردید، اصلا در نواختن این ساز بداههنوازی دارید؟ رضایینیا: بله در این ساز ابداع هم دارم که آنها را بهصورت جزوه درآوردهام و تلاش میکنم آنها را با شاگردانم هم کار کنم، چون نتهایی را که نوشتهام الهام گرفته از حس و حال درونی و آموختههایم است. معمولا کار نوازندههایی نظیر حبیب مفتاحبوشهری یا پرکاشنهای افریقای جنوبی، هندوستان و... را دنبال میکنم و یک چیزهایی را از آنها فرا میگیرم. من در واقع ریتمهای آنها را با ریتمهای خودمان تلفیق میکنم و معمولا نتیجه خوبی هم بهدست میآید. چون در نوازندگی آن چیزی که به نوازنده کمک میکند، تنظیم نت است. همین نوشتن نت به شما کمک میکند که چیز جدیدی از آن بیرون بیاورید. سخن پایانی؟ رضایینیا: ازشما سپاسگزارم که این وقت را در اختیار من گذاشتید. امیدوارم ساز دف همچنان شورآفرین و خاطرهآمیز بماند و نوای زیبای آن مونس و همدم خوبی برای اهالی دل باشد. پس از پایان این گفتوگو با این نوازنده چیرهدست که با رویی گشاده پذیرای ما شده بود، به این اندیشیدم که بهراستی موسیقی ایرانی گنجی است که تکتک سازها و ترانههایش دنیایی از احساس و حرف را در خود گنجانده است و هر کدام از آنها لحظات بکر و تکرارنشدنی را میهمان جانمان میکند.
اخبار مرتبط کلمات کلیدی ثبت دیدگاه | فرهنگ و هنر استان بوشهرگفتگو و مصاحبههنرمند نقاش استان بوشهر: نقاشیهایم روضه تصویری است فیلمساز بوشهری:دفاع مقدس به تولید فیلم با استاندارد بینالمللی نیاز دارد هنرمند برجسته استان بوشهر:باند بازی معضل بزرگ هنرهای تجسمی است آرشیو گزارش و یادداشتنگارخانهنمایشخانه |