مژده غضنفری: سينماي ايران فاقد ژانر و سبكهاي مرسوم استسيرنگ: سینما صنعت هنری است که با بهرهگیری از صوت، حرکت، سناریو و... بهدنبال نمایش گوشهای از زندگی بشر یا هستی است تا بدینطرق افزون بر روایت قصهای جدید و پرمحتوا و سرگرمکننده، به مخاطب لذت دهد و زیباییهای هنری یک اثر سینمایی را یادآوری کند.به گزارش «سیرنگ» به نقل از بامداد جنوب - الهام بهروزی: سینما صنعت هنری است که با بهرهگیری از صوت، حرکت، سناریو و... بهدنبال نمایش گوشهای از زندگی بشر یا هستی است تا بدینطرق افزون بر روایت قصهای جدید و پرمحتوا و سرگرمکننده، به مخاطب لذت دهد و زیباییهای هنری یک اثر سینمایی را یادآوری کند. بدیهی است سینما از بدو ورودش به ایران، فراز و نشیبهای فراوانی پشت سر گذاشته و در این رهگذر، آثار باکیفیت و بیکیفیت فراوانی تولید شده تا توانسته نگاه مخاطبان را به سوی خود جذب کند؛ هرچند «هنر هفتم» در ایران برای حرفهای شدن هنوز راه طولانی در پیش دارد؛ اما نمیتوان منکر رشد و توسعه آن در سالهای اخیر شد. امروز ما در این عرصه با سینماگرانی روبهرو هستیم که توانستهاند با تولیدات قابل تامل خود سینمای ایران را بارها در رویدادهای بزرگ سینمایی چون اسکار، کن و... مطرح کنند و سینماگران جهان را به شگفتی وادارند. بدونشک چنین هنرمندانی میتوانند نقش جامع و بسزایی را در ارتقای سطح کیفی تولیدات سینمایی کشور ایفا کنند؛ امثال اصغر فرهادیها، مسعود کیمیاییها و... اما در مقابل با وجود یک سری از سینماگرانی هم مواجه هستیم که بیش از اینکه به محتوا توجه کنند و دغدغه داشته باشند، به هنر هفتم صرفا به چشم ابزاری برای کسب درآمد مینگرند و همین بیتوجهی آنها به کیفیت متن و سناریو موجب شده امروز با یکسری تولیداتی مواجه شویم که نه تنها حرفی برای گفتن ندارند، بلکه نوعی دلزدگی را در مخاطب ایجاد میکنند که نمیتوان راحت از کنار آنها گذشت!!! بهطور مثال، در این سالها شاهد تولید یکسری فیلمهای کلیشهای بهخصوص در قالب طنز هستیم که صرفا مخاطب را میخنداند و از هدف اصلی خود که همانا انتقال پیام به مخاطب یا تلنگر به وی است، بازمانده. از اینرو، سینمای ایران امروز بیش از هر چیزی به نقد و واکاوی نیاز دارد؛ بنابراین میطلبد در ویژهبرنامههای که با محوریت نقد آثار سینمایی نظیر «هفت»و... در تلویزیون تولید میشود، با دعوت کارشناسان و منتقدان آگاه به دانش سینما آثار سینمایی بهصورت تخصصی مورد کندوکاو و نقد قرار گیرند و در واقع گفتمان صحیح نقد فیلم را آن گونه که شایسته است در قاب جادویی باب کنند. همان گونه که اطلاع دارید سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر 22 بهمنماه جاری برگزیدههای خودش را شناخت که از دید هیات داوران این دوره (متشکل از پوران درخشنده، ریما رامینفر، محمد احسانی، محمدعلی باشهآهنگر، محمد بزرگنیا، مهرزاد دانش و محمود کلاری) آثار راه یافته به جشنواره نسبت به دورههای پیش باکیفیتتر و متنوعتر است که در بخشی از بیانیه این هیات آمده: «تنوع گونهها و لحنها و سبکهای مختلف سینمایی، ویژگی دیگر فیلمهای جشنواره امسال است. توجه سینماگران به ژانرهای مختلف جنگی، کمدی، پلیسی، فانتزی، تخیلی، ملودرام، نوار، تریلر، معمایی و نیز لحنهای اجتماعی، خانوادگی و شاعرانه، غنای موضوعی فیلمهای امسال و فاصلهشان را از قالبهای یکسان دوران گذشته نوید میدهد.» همچنین در بخش دیگر این بیانیه اشاره شده است که «جشنواره امسال نشان داد که سینمای ایران، بضاعتی در خور دارد و در نگاهی واقعبینانه و نه کمالگرایانه و خیالی، درصدآثار برترش به دیگر آثار، چیزی کم از درصد آثار برتر جشنوارههای معتبر جهانی ندارد. این ظرفیت را پاس بداریم و با افراط و تفریطهای بیجا در حسنجویی زیاده از حد و عیبجویی گشاده از وسعت، تضییعش نکنیم. نزد هیات داوران، جز سنجههای سینمایی، معیار دیگری برای ارزیابی فیلمها ملاک نبود. تقسیمبندیهای جعلی و نادرستی که در برخی محافل عمدتا موجسوار و جناحی برای فیلمها و سینماگران مطرح میشود. جز ایجاد انشقاق برای سینمای کشور، کارکرد دیگری ندارد. همه سینماگران کشور، فرزندان این خاک و دیارند و هر فیلمی که طبق قوانین جاری، به بخش مسابقه راه یافته است، اثری مجاز و محترم است و سهمی برابر با دیرگی برای ارزیابی عادلانه دارد. ساحت داوری، منزه از تاثیرپذیری از سهمخواهیهای محفلی و داد و ستدهای جناحی است.» در این نوشتار پای صحبتهای مژده غضنفري، كارشناس ارشد سينما، مدرس سينما، منتقد فيلم و مسوول كانون فيلم حوزه هنري در خصوص سینما و فیلمهای اکران شده در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نشستیم؛ کارشناس و منتقدی که 12 فیلمی (شامل «غلامرضا تختی» اثر بهرام توکلی، «ایده اصلی» اثر آزیتا موگویی، «بیست و سه نفر» اثر مهدی جعفری، «وکیل مدافع» اثر سلمی بابایی و ونداد دوشن، «معکوس» اثر پولاد کیمیایی، «سال دوم دانشکده» من اثر رسول صدر عاملی، «آشفتهگی: اثر فریدون جیرانی، «جمشیدیه» اثر جبلی، «روزهای نارنجی» اثر آرش لاهوتی، «دیدن این فیلم جرم است» اثر رضا زهتابچیان، «مدیترانه» اثر رشید حاتمند، «بنفشه افریقایی» اثر مونا زندحقیقی، «حمال طلا» اثر تورج اصلانی، «طلا» اثر پرویز شهبازی و «جاندار» اثر حسین امیری دوماری و پدرام پور امیری) که در بخش استانی این رویداد در سینما شهید آوینی بوشهر اکران شد، به نظاره نشست و با دیدی کارشناسیشده ما را در این گفتوگو همراهی کرد. شما را به خواندن ماحصل این گفتوگو در ادامه دعوت میکنیم. نظرتان راجع به کلمات «ابتذال» و «مبتذل» که در نقد بعضی فیلمها گفته میشود، چیست؟ در سینما میشود چنین لقبی برای فیلم اطلاق کرد؟ اگر بله، آن وقت به نظرتان لقب مبتذل نمیتواند دستمایهای باشد که هنر سینما را از مسیر خلاقه خودش به مسیر انحصار فکری ببرد؟ بهطور مثال هر فیلمی که خوشایند تفکر گروهی نباشد با لقب «مبتذل» به سمت شکست سوق داده شود؟ بهنظرم در نقد فيلم يا صحبت و نظر دادن راجع به فيلمها ما تنها مجاز به استفاده از واژههايي مثل «خوب»، «بد»، «متوسط»، «قوی» و «ضعیف» هستيم. استفاده از واژههايي كه بار معنايي بسيار منفي دارند، مثل «آشغال»، «مزخرف»، «مبتذل» و حتي «فیلم فارسی» و مواردي از اين دست كه گاه حتی از سوی حرفهايها هم استفاده مي شود، فحش و بد و بيراه تلقي ميشود و در ساحت حرفهاي نقد و نظر جايگاهي ندارند. امسال در فیلمهای اکران شده جشنواره فیلم فجر، سه نسل از سینماگران را داشتیم؛ سینماگران قدیمی مثل جیرانی، پوراحمد و...، نسل بعدی مثل میرکریمی و ... و نسل جدیدی از توکلی و روستایی... از دید شما در این دوره کدام نسل موفقتر ظاهر شدند؟ من امسال جشنواره را از بوشهر دنبال كردم و در بوشهر تعداد زيادي از فيلمهاي مطرح كه عموما از سوی فيلمسازهاي جوان ساخته شده بودند، به نمايش درنيامدند. به همين دليل نميتوانم نظري ويژه و جامع راجع به جشنواره امسال داشته باشم؛ اما بهطور كلي با رصد كردن جشنوارههاي چندين سال گذشته، متوجه ميشويم كه عموما اين فيلم اوليها يا فيلمسازان جوان بودند كه توانستند به محيط جشنواره گرما ببخشند، اميد ايجاد کنند، مخاطب و منتقد را راضي كنند و حرفي براي گفتن داشته باشند. عموم فیلمهایی که درباره اسطورهها ساخته شده، سفارشی بودهاند و بیشتر در قالب سریال...، حال سینمای آزاد چقدر میتواند به این موضوع نزدیک شود و چقدر موفق بوده تا الان؟ بهخصوص امسال که توکلی با فیلم «غلامرضا تختی» در جشنواره حضور داشت. نظرتان درباره این فیلم را هم بفرمایید؟ «غلامرضا تختي» فيلم خوشساخت اما متوسطي است. بزرگترين مشكل فيلم فقط توجه بيش از اندازه به شباهت نابازيگرهای مقاطع سنی به تختي و فدا كردن نوع بازي آنهاست. تختي اثري كاراكترمحور است و به همين دليل بازیگر (یا بازیگرهای) نقش تختي بايد بازي فوقالعادهاي داشته باشد (باشند)؛ اما بازي سرد و بيروح نابازيگران مقاطع مختلف سني تختي، پویایی را از فیلم گرفته بود. از اين گذشته اينگونه از فيلمها در واقع قرار است در ساز و كار فروش موفق باشند و اصولا هدف ساخت اين فيلمها فروش بيش از اندازه، اداي دين و ديده شدن و انتقال حرفها و پيامهاي مطرح شده در فيلم به مخاطبان گسترده است. تولید اين فيلمها اين روزها بين بيست تا سي ميليارد و یا حتی خیلی بیشتر هزينه دارند؛ اما معمولا يك تا پنج ميليارد بیشتر نميفروشند!! و اين يك شكستِ اساسي در چرخه صنعت سينماي ايران است. بهنظرم حالا كه اصرار به ساخت اين فيلمها وجود دارد، اگر توليدكنندگان و سفارشدهندگان اين فيلمها بسيار بهدنبال اين اداي دين، ديده شدن فيلم و انتقال پيام آن به مخاطبان گسترده هستند، بهتر است اين فيلمها را در سينماها رايگان و یا با بلیتهای خیلی ارزان نمایش دهند تا حداقل اين فيلمها بهطور گسترده ديده شوند و سفارشدهندگان به هدفشان برسند؛ چراكه اين يك تا پنج ميليارد فروش در مقابل هزينه ساخت چنین فيلمهایی عملا هيچ محسوب ميشود. جای کدام ژانر در فیلمهای جشنواره امسال خالی بود؟ یا کمتر حضورش را حس کردید و جا داشت به آن پرداخته شود؟ توليدات سينماي ايران فاقد ژانر است. ژانر بهشكل تخصصي مربوط به سينماي جريان اصلي امريكا و توليدات آن است. غالب تولیدات جدی سینمای ایران درامهای مستندنمای اجتماعیاند که به اشتباه ژانر اجتماعی گفته میشوند. از سویی دیگر، هم شبه کمدیهایی هستند که بخش خصوصی بیشتر پیگیر آن است و سفارش دهنده دولتی (حکومتی) هم بیشتر پیگیر فیلمهای دفاع مقدس و یا شبیه به آن است که خب، اینگونه فیلمها هم به ژانر جنگی شبیه است؛ در واقع در سینما ما فقط دو شبهِژانر داریم: کمدی و جنگی. بقیه فیلمها درامهای اجتماعیاند. همیشه وقتی فیلم یا کارگردانی موفق میشود، بعد از آن سیری از مقلدان آن نوع سینما هم بهوجود میآید. بهخصوص در این چند سال که برخی بهطبع سینمای فرهادی به آن سمت گرایش داشتند. امسال هم با این نوع فیلمها روبهرو شدید؟(بحث تاثیر پذیری و یا تاثیرگذاری نیست. بحث تقلید بهخصوص تقلید ناموفق منظور است) بله، سندروم سينماي اصغر فرهادي در اين چند سال در سينماي ايران بسيار شايع شده است. امسال هم در فيلمها مشاهده ميشد. بسياري از اين فيلمها اتفاقا فيلمهاي متوسط و خوشساختي هم هستند؛ اما هرگز از اين سطح فراتر نميروند، چون بديع نيستند و بداعت يكي از عناصر مهم در هنر و توليد آثار خوب است. در فیلمهای امسال بازیگر جدیدی هم به نظرتان آیندهدار آمد و خوش درخشید؟ همانطور که اشاره کردم من همه فيلمهاي امسال را نديدم و نميتوانم نظر دقيقي راجع به اين موضوع داشته باشم؛ اما در فيلمهايي كه در بوشهر ديدم، خير. اگر قرار بود شما فیلمی تولید کنید مهمترین درونمایهای که در نظر میگرفتید، چه بود؟ بزرگترين كارگردانهاي دنيا، كارگردانهايي بودند كه آثار شخصي ساختند و سينماي شخصي خودشان را شكل دادند. حتي كارگردانان بزرگ هاليوود نيز موفق شدهاند در دل ژانرهای سینمایی فيلمهاي شخصي بسازند و حرفهاي شخصي و دروني بزنند. براي من سينمايِ شخصي كه در عين حال براي مخاطب هم جذاب باشد، اولويت دارد. «سرخپوست» نیما جاوید و بازی نوید محمدزاده بسیار مورد ستایش قرار گرفت؟ شما اگر فیلم را دیدهاید نظرتان را بفرمایید؟ متاسفانه اين فيلم در بوشهر به نمايش درنيامد و نديدم. بنابراین در این زمینه نمیتوانم نظری ارائه کنم. بعضی اصطلاحات در سینمای ایران استفاده میشود که در ترمهای سینمایی وجود ندارند. مثل سینمای معناگرا، سینمای مقاومت و ... به نظرتان میشود سینما را اینگونه تقسیم بندیکرد؟ خارج از ژانر و مکتبهای مرسوم. همانطور كه در سوال ديگري پاسخ دادم، سينماي ايران فاقد ژانر و سبكهاي مرسوم است (جدا از سبک بعضی از فیلمسازان صاحب سبک) و خب اين بهطبع باعث ايجاد واژههاي جديد براي دستهبندي فيلمهاي ايراني شده است. بهنظرتان الان شبیه دهههای گذشته در نسل جدید هم کارگردانانی هستند که مخاطب بهخاطرشان به سینما بروند؟ بله. فكر ميكنم تعدادي از كارگردانهاي جوان موفق شدهاند به اين جايگاه برسند؛ اما عموما مخاطب عام، فيلمها را نه بر اساس نام كارگردان، بلكه بر اساس نام بازيگر انتخاب ميكند و ميبيند. در فضای سینمای حال حاضر ایران، برجستهترین معیار جذب مخاطب چیست؟ حضور ستارهها، نوع درونمایه و یا... بهنظرم بيش از هر چيزي امروزه بازيگر در فروش فيلمها اهميت دارد. از اين گذشته بهدليل شرايط فعلي جامعه، اقبال عمومي به شكل تقريبي نسبت به فيلمهاي تلخ كم شده و مردم ترجيح ميدهند بهجاي ديدن فيلم خوب بهديدن فيلمي بروند كه كمي بخندند و نخواهند به مشكلات پيراموني و يا خود فيلم فكر كنند. دفاع مقدس یکی از سوژههای مرسوم سینمای ایران در دهه شصت و هفتاد بود که به سمت کلیشههایی سوق داده شد. وقت آن نرسیده که سینمای ایران به سمت نگاههای متفاوت و جدید به این سوژه برود؟ در اين سالها تلاشهايي در اين زمينه صورت گرفته است. بسياري از كارگردانها سعي كردهاند بهجاي صحنههاي جنگي به تبعات جنگ بپردازند؛ اما بهطور كلي نزديك شدن به اين سوژهها سخت و نيازمند مجوزهاي خاص است.
| فرهنگ و هنر استان بوشهرگفتگو و مصاحبههنرمند نقاش استان بوشهر: نقاشیهایم روضه تصویری است فیلمساز بوشهری:دفاع مقدس به تولید فیلم با استاندارد بینالمللی نیاز دارد هنرمند برجسته استان بوشهر:باند بازی معضل بزرگ هنرهای تجسمی است آرشیو گزارش و یادداشتنگارخانهنمایشخانه |