به گزارش «سیرنگ»، منوچهر بایندری دانشجوی دکتری ادبیات فارسی دانشگاه شیراز (مرحله دفاع رساله) در سال ۱۳۵۳ در روستای گلنگون تنگستان به دنیا آمد. از بایندری تاکنون دو دفتر شعر محلی و یک رمان به زبان معیار به چاپ رسیده است. این هنرمند هم استانی هم اکنون به عنوان ویراستار در صداوسیمای مرکز بوشهر مشغول به کار است.
رمان «برهوت سفید» از این نویسنده به تازگی منتشر و رونمایی شده و در اختیار علاقهمندان به ادبیات قرار گرفته است، در این باره سیرنگ مصاحبهای با این نویسنده هم استانی دارد.
«برهوت سفید» چگونه خلق شد؟
انگیزه نوشتن این رمان دو عامل بوده است یکی شخصی و دیگری اجتماعی. از لحاظ شخصی روحیه من با کارمندی و محیط آن چندان سازگار نیست و نبوده و همیشه از فضای ادارهها که دور از پویایی و خلاقیت هستند گلهمند بوده و به آن انتقاد داشتهام و این رمان به گونهای اعتراضنامه من به شغلی است که از روی اجبار و اضطرار در آن گرفتارم.
از جنبه اجتماعی نیز من مثل بیشتر مردم به وضعیت اقتصادی و فرهنگی جامعه در سالهای اخیر انتقاد داشتهام و رمان «برهوت سفید» محملی شد که به وضعیت اجتماعی یکی دو دهه اخیر کشورم بپردازم و اعتراض یا انتقاد خود را در لفافه داستان ارائه کنم.
شما قبل از برهوت سفید ورود چندانی به دنیای رمان نداشتید و شما را شاعر میشناسند چه عاملی سبب نوشتن این رمان شد؟
من تا قبل از چاپ این رمان بیشتر به عنوان شاعر شعرهای بومی شناخته میشدم اما علاقه من به داستان و رمان به دوره دانشجویی در اواخر دهه ۷۰ بازمیگردد که با راهنمایی دوست فرهیختهام ماهان محمد زاده به طرف داستاننویسی کشیده شدم و تاکنون دو داستان کوتاهم در مسابقه ادبی صادق هدایت به عنوان داستان برتر شناخته شدند هر چند به مرحله نهایی نرسیدند؛ بنابراین من سالهاست که با نویسندگی آشنا هستم.
از نظر شما کدام یک از عناصر داستانی در رمان شما برجستهتر ارائه شده است؟
به گمان من و البته با توجه به واکنش دوستان و کسانی که این رمان را مطالعه کردهاند حس تعلیق یا انتظار در رمان برجسته بوده زیرا اغلب رمان را در مدت زمانی کمتر از یک روز خواندهاند. دیگر اینکه پایانبندی رمان هم خوب از کار درآمده و این هم اظهارنظر دوستانی است که کتاب را خواندهاند. البته داستان پژوهان متفقالقولاند که پایان بندی از عناصر مهم رمان است.
عناصر دیگر داستان را نیز میباید منتقدان ارجمند بررسی کنند چون من به عنوان نویسنده جایز نیست که در این باره اظهارنظر کنم و آن دو مورد نیز انعکاس نظر خوانندگان عزیز بود.
یکی از ویژگیهای نثر رمان سادگی و سلیس بودن و دور از مفاهیم انتزاعی و پیچیده بوده آیا سوژه کتاب باعث چنین انتخابی شده است؟
اینکه نثر رمان را ساده و سلیس و به دور از تعقید و پیچیدگی میدانید این خصوصیت ویژه نثر من تنها نیست بلکه سبک داستاننویسی امروز روی در سادهنویسی دارد. البته موضوع رمان هم یک موضوع اجتماعی است و نه فلسفی و چنین مطالبی میباید به زبان ساده ارائه شوند.
چه زمانی و چگونه مینویسید؟ آیا قبل از نوشتن عادتهای خاصی دارید؟
معمولاً به خاطر شغل کارمندی مجبورم عصرها یا شبها به نوشتن بپردازم هرچند خودم نوشتن صبحگاهی را بیشتر میپسندم زیرا ذهن شادابتر و چالاکتر است اما تا زمان بازنشستگی بهناچار نمیتوانم از چنین زمانی برای نوشتن بهره ببرم.
معمولاً در لب تاب مینویسم و به سکوت در هنگام نوشتن وابسته هستم. معتقد به بازنویسی هستم و قبل از چاپ رمان را به برخی از دوستان میدهم که بخوانند و اگر نکته مهمی را گوشزد کنند آن را در بازنویسی نهایی به کار میگیرم.