این فیلم موزیکال بر پایه یکی از اشعار ولفگانگ گوته آلمانی که برای اجرای ارکسترال تنظیم شده بود ساخته شد. «لئوپولد استوکوفسکی» رهبر کاربلد ارکستر فیلادلفیا برای این منظور انتخاب شد. استوکوفسکی که از قطعه انتخاب شده و همکاری با دیزنی بر سر ذوق آمده بود پیشنهاد همکاری داوطلبانه و بدون مزد را داد. وقتی نمایندگان دیزنی در نیویورک این مساله را به اطلاع والت رساندند، او که خود مردی هنرشناس، قدردان و متعهد بود تمامی امکانات دیزنی را برای ساخت انیمیشن موزیکالی بی نظیر بسیج کرد و برای گروه نزدیک به ۱۰۰ نفره ارکستر، استودیویی مجهز در نزدیکی لس آنجلس اجاره کرد، اما با صعود هزینه ها به بالای ۱۲۵ هزار دلار برای روی و والت مسجل شد که یک انیمیشن کوتاه هرگز نمی تواند از پس این مخارج بر بیاید. بدین صورت و ناخواسته بود که تولد انیمیشنی موزیکال رقم خورد و والت دستور ساخت ۷ قطعه مجزای دیگر را داد تا همگی در قالب یک فیلم که همچون کنسرتی برجسته بود به نمایش درآید.
«فانتازیا» نیز به سرنوشت پینوکیو دچار شد و در آغاز نتوانست انتظارات را برآورده کند اما در نهایت با اکران های متعدد بیش از ۷۵ میلیون دلار فروش کرد و نوار موفقیت های دیزنی را ادامه داد. دنباله دیگری بر این فیلم دهه ها بعد با نام «فانتازیا ۲۰۰۰» (۱۹۹۹) ساخته شد که تهیه کنندگی آن را نوه والت دیزنی بر عهده داشت و قطعات مهم کلاسیک دنیا در قالب انیمیشن بهم چسبیده بودند. البته این فیلم هرگز به گرد پای نسخه دیزنی پدربزرگ نرسید.
ابرهای تیره؛ ناقوس خطر
جادوی دیزنی هنوز بی نظیر بود اما دنیا دیگر دیوانه شده بود. زبانه های آتش از چهارگوشه دنیا بلند شده و ناقوس جنگ به صدا درآمده بود.
سه فیلم بعدی دیزنی به نسبت فیلم های ساده تری بودند. «دامبو» (۱۹۴۱) که در ایران نیز محبوبیتی فوق العاده داشت انیمیشنی ساده با خط روایی مستقیم بود و داستان فیل کوچکی را روایت می کرد که گوش های بسیار بزرگش او را مایه تمسخر دیگران قرار می داد. اما رفاقت او با موشی کوچک که نقطه ساختارشکن داستان بود به او این قدرت را داد تا با گوش هایش پرواز کند.
دیزنی عملا دامبو را برای جبران شکست فروش ناامیدکننده فانتازیا و پینوکیو- در اکران اول - ساخت. دامبو با تنها ۶۴ دقیقه طول نمایش یکی از کوتاه ترین انیمیشن های بلند دیزنی است و با بودجه ای نصف سفید برفی و یک سوم پینوکیو ۱.۶ میلیون دلار فروش کرد. رقمی که گرچه در قیاس با سایر فیلم ها چندان به چشم نمی آمد اما این حسن را داشت که در همان زمان اکران به سوددهی رسید و دیزنی را کمی از خطر دور کرد.
«بامبی» (۱۹۴۲) آخرین انیمیشن دیزنی قبل از اوج گیری جنگ جهانی دوم بود و داستان آن درباره آهویی دم سفید و ماجراهای او و خانواده سلطنتی اش در جنگل است.
دیزنی در فیلم های آخر خود به فرمولی ثابت و موفق رسیده بود. موزیک، کمدی، ترحم ماجراجویی و شرارت. عنصر آخر یا همان شرارت نقشی کلیدی در انیمیشن های دیزنی داشت که با آن به قلب های جوان نشان می داد در نهایت این نیروی خیر است که بر نیروهای شر غلبه می کند.
اینک بیش از یک دهه از پاگیری دیزنی در عالم سینما می گذشت و آنها دیگر یکی از بازیکنان اصلی این صنعت بودند.
اما صنعت متلاطم سینما برای دیزنی نیز روی دیگری داشت. بحران جنگ در آن سوی خانه سایه می گستراند و بحران اعتصاب در خانه گریبان دیزنی را گرفت.
ادامه دارد...