شاعر با شعرش جهان متعارف را درهم می‌ریزد
سیرنگ: «خورشید گرفتگی این ماه» نام تازه‌ترین مجموعه شعری مصطفی فخرایی، شاعری از دیار دریا و جنگل‌های زیبای حراست. مردی از جنس احساس و شعر. فخرایی در این‌باره می‌گوید، «مجموعه شعری «خورشید گرفتگی این ماه» در حیطه شعر متفاوت می‌گنجد».
كدخبر: id-4903
تاريخ: 2017-05-25 03:30:35

به گزارش «سیرنگ» به نقل از بامدادجنوب- الهام بهروزی: «خورشید گرفتگی این ماه» نام تازه‌ترین مجموعه شعری مصطفی فخرایی، شاعری از دیار دریا و جنگل‌های زیبای حراست. مردی از جنس احساس و شعر. فخرایی در این‌باره می‌گوید، «مجموعه شعری «خورشید گرفتگی این ماه» در حیطه شعر متفاوت می‌گنجد». این شاعر دیّری که آثاری نظیر «داوود در حنجره داشت»، «فایز دشتی» و... را در کارنامه ادبی خود دارد، موفق شده در حوزه شعر در کشور خوش بدرخشد. مجموعه شعر «داوود در حنجره داشت» فخرایی در سال 83 به‌عنوان یکی از پنج مجموعه شعر برگزیده «نخستین جشنواره کتاب اول مولفان جوان» در تهران انتخاب شد. این شاعر خوش‌ذوق در سال 85 با اثری به‌نام «فایز دشتی» جایزه فرهنگیان اهل قلم (جایزه دکتر سید‌جعفر حمیدی) بوشهر را از آن خود کرد. مصطفی فخرایی از جمله شاعران فرهنگی استان است که علاوه بر سرایش شعر، به پژوهش و نقد در این حوزه نیز می‌پردازد. وی در حیات شاعری خویش می‌کوشد حال و هوای درونی خود را ورای دنیای واقعی زندگی ببخشد و برای مخاطب قابل لمس کند. رد پای اقیلم جنوب و بندر کهن دیّر از درز برخی از سروده‌هایش خودنمایی می‌کند. او نه به‌اجبار، بلکه به انتخاب دل، افق زیبایی را برای خواننده اشعارش انتخاب می‌کند. گفت‌وگوی مفصلی را با مصطفی فخرایی، سراینده مجموعه‌شعر «خورشیدگرفتگی این ماه» که همزمان با سی‌امین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران منتشر و راهی بازار کتاب شده است، صورت دادیم که در ادامه می‌آید. 

 
این دفتر شعر چقدر ناگفته‌های درونت را بیان کرده است و تا چه میزان اقلیم جنوب در سرایش آن نقش و حضور داشته است؟ 
شاعر در فرایند سرایش فارغ از هر قید و بندی به خود و جهان پیرامون خود می‌نگرد و ایده‎ها و چیزهایی که در عالم واقع امکان حضور و ظهور ندارند در زبان متجلی و دنیایی تازه خلق می‌کند. بنابراین این مجموعه به نوعی بر همین اساس شکل گرفته و هر شعر بازتاب ناگفته‌هایی است از درون شاعر که در زبان تجلی یافته است. مخاطب نیز بر اساس افق ذهنی‌اش به ناگفته‎هایی در شعر دست می‌یابد که شاید مورد نظر شاعر نبوده است. درباره نقش و حضور اقلیم جنوب در این مجموعه بر این گمانم که هر شاعر به‌نوعی تحت تاثیر محیط زادگاهش قرار می‌گیرد و عناصر اقلیمی بر احساس و عاطفه او تاثیر می‌گذارند و همین عناصر بومی و محلی دستمایه آفرینش شعر می‌شود. در این مجموعه نیز عناصری از طبیعت جنوب حضور دارند که با فردیت شاعر پیوند خورده‌اند اما به‌منزله این نیست که این شعرها متعلق به همان محدوده جغرافیایی است، بلکه شاعر از رهگذر همین عناصر بومی به چشم‌اندازهای وسیع‌تری می‌نگرد.
 
چرا نام «خورشید گرفتگی این ماه» را برای این مجموعه انتخاب کردید؟
در ابتدای پاسخ به این سوال شما لازم است اشاره کنم که نام این مجموعه در اصل «دلفین‌هایی که با من شنا کرده‌اند» بود که حکایتی دارد برای خود. در سال 86 که برای نخستین‌بار وارد دنیای مجازی شدم، وبلاگی را با همین نام ساختم که شعرها و گاه نقدهایم را در آنجا منتشر می‌کردم. در همان‌جا از این نام برای مجموعه منتشر نشده‌ام نام بردم و البته در چند ویژه‌نامه و نشریات ادبی نیز، تا این‌که متوجه شدم در سال 1391 مجموعه شعری با عنوان«دلفین‌ها در خواب‌هایم شنا می‌کنند» منتشر شده است و من البته با خوش‌بینی تمام این شباهت را به حساب توارد گذاشتم و عطایش را به لقایش بخشیدم اما عنوان «خورشید گرفتگی این ماه» برگرفته از مصرعی از شعرهای همین کتاب است و به نوعی گویای فضای کلی کتاب است و نوع نگاهی که شاعر به هستی و پیرامون خود دارد و مخاطب بر اساس دلالت‌های معنایی و معانی ضمنی که برآن مترتب است می‌تواند به فضای ذهنی شاعر دست یابد.
 
مصطفی فخرایی با این مجموعه شعر چه چیزی را به مخاطب انتقال می‌دهد؟
به گمانم شاعر در فرایند سرودن به مخاطب فکر نمی‌کند و مخاطب را امری از پیش مشخص شده نمی‌داند و در اندیشه انتقال موضوع و پیام خاص به مخاطب نیست، شاعر بر اساس افق ذهنی و تجارب شعری و نوع نگاه زیبایی‌شناسانه‌اش به بیان دغدغه‌ها و تجربه‌های زیستی و ذهنی خود می‌پردازد و در واقع نمی‌خواهد که شعرش حامل پیام اجتماعی سیاسی خاصی باشد، بلکه با رویکردی زیباشناسانه به اجرای شعر می‌پردازد و به نوعی جهان متعارف را درهم می‌ریزد تا جهان تازه‌ای بسازد و در واقع پس از سرودن، مخاطب به خوانش و رمزگشایی از شعر دست می‌زند و در فرایند شعر مشارکت می‌کند و شعر را به جنبش و تکاپو وامی‌دارد. بنابراین شعر را نمی‌توان ابزار و وسیله‌ای دانست در خدمت انتقال مفهوم و معنی خاص به مخاطب. به گمانم آنچه در وهله نخست حائز اهمیت است، اجرای زبانی است. بازی‌های زبانی با به چالش کشاندن زبان مسلط شعر را به فضاهای متکثر و چندگانه می‌کشاند. در چنین موقعیتی لذت متن نه ناشی از یک معنای مسلط و یکه، بلکه ناشی از اجرای زبانی است که منجر به قرائت‌های مختلف و متکثر می‌شود و به گفته رولان بارت، مخاطب در« کهکشانی از دال‌ها» رها می‌شود. در این مجموعه سعی‌ام بر این بوده که از نگرش ابزاری و رسانه‌ای به شعر شالوده‌شکنی کنم و نگاه و بیانی نو و وجوهی از زیبایی‌شناسی شعر امروز پیش چشم مخاطب بگذارم.
 
این اثر شامل چند بخش و چند شعر می‌شود ؟ کدام شعر حس و حال شما را بهتر به تصویر کشیده است؟
این مجموعه شامل 46 شعر است. دقیقا نمی‌توانم بگویم کدام شعر بهتر حس و حال مرا به تصویر کشیده است. هرکدام از شعرها به نوعی بازتاب وجوهی از احوالات شخصی و درونی من هستند. دردها و رنج‌ها، بیقراری‌ها، نگرانی‌ها، سردرگمی‌ها، غم‌ها، اضطراب‌ها، هراس و وحشت، خشم و نفرت‌ها، امید و ناامیدی‌ها، عشق و شوریدگی‌ها و...حس و حالاتی هستند که در لایه‌های زبان تجلی می‌یابند و جزئی از فرم شعر می‌شوند.
 
در سرایش شعر از کدام سبک و شاعر تاثیر می‌پذیرید؟
شاعران هر دوره به نوعی بر یکدیگر تاثیر و تاثرهایی دارند و در واقع در نوعی روابط بینامتنی هر شعر در عین خودبسندگی و تفرد و تشخص، وامدار و حاصل جریان‌های شعری پیش از خود است. شاعر خلاق نمی‌تواند چشمش را بر خلاقیت‌ها و تجربه‌های شعری شاعران پیشرو ببندد. در واقع هر شاعری که از شعر زمانه‌اش فراتر رفته مورد توجه من بوده، از نیما گرفته تا شاعران آوانگارد بعدی. علاوه بر این به تجربه‌ها و امکانات شعری کسانی چون براهنی، باباچاهی و رویایی و شاعران متفاوت و خلاقی چون بیژن الهی، بهرام اردبیلی و... درنگ و توجه داشته و از آنان آموخته‌ام. این نکته گفتنی است که شعر هر شاعر در هر دوره با شاعران هم‌دوره‌اش اشتراکات و تفاوت‌هایی دارد. آنچه در این میان حائز اهمیت است، این است که شاعر در عین حال که اشتراکات زبانی و اندیشگی با شاعران هم‌دوره اش‌دارد و ممکن است به نوعی تحت تاثیر جریانی یا جریاناتی باشد، نباید فردیت و رویکردهای شخصی و خلاقیت‌های فردی را نادیده بگیرد. با وجود این، من بر این باورم که شعر خلاق بیشتر به فردیت خود می‌اندیشد تا این‌که پیرو جریان خاصی باشد و شاعرخلاق می‌تواند زیباشناسی خاص خود را به‌وجود آورد.
 
 
نقش علی باباچاهی را در شعر معاصر چگونه ارزیابی می‌کنید؟ باباچاهی با شعرش چه کمکی به این نوع ادبی کرده است؟
باباچاهی از جمله شاعرانی است که به هزار و یک دلیل نمی‌توان نادیده‌اش گرفت. هرجا و گوشه‌ای از شعر معاصر را که انگشت بگذاری، باباچاهی به‌شدت خود را به رخ می‌کشاند. شاعری که در طی سالیان حضور پر بارش در شعر معاصر فارسی تا کنون مسیر پر فراز‌ونشیبی را پیموده است. گاه همان تجربه‌های آزموده را وسعت داده و گاه با فراروی از آنها، مسیر دیگری را برای خود و شعر معاصر رقم زده است. شعر باباچاهی در هر صورت جلب توجه می‌کند و به آسانی نمی‌توان بی‌اعتنا از کنارش گذشت. باباچاهی شاعری تجربه‌گراست. گویا نمی‌خواهد از دریچه‌ای که دیگران به‌نظاره نشسته‌اند، افق‌های ناشناخته را تماشا کند. حتی اگر از همان روزن خود گاه به هستی سرکی هم کشیده باشد. باباچاهی به نفی دیدگاه‌های متفاوت نمی‌پردازد، بلکه با دیدی انتقادی هر متن و مبحثی را می‌خواند و با دل سپردن و اهمیت قائل شدن به نظر منتقدان و خوانندگان شعرش، به چشم‌اندازهای تازه‌تر چشم می‌دوزد. خصلتی که کمتر شاعران ما از خود نشان داده‌اند و همین تکرار و افت شعرشان را سبب شده است. علاوه بر شعر، باباچاهی در حوزه نقد شعر نیز با طرح مباحث تازه و انتقادی (شعر پسانیمایی و شعر در وضعیت دیگر و...)، بسیار تاثیرگذار ظاهر شده است، همچنین در دوره‌های که دبیر صفحات شعر نشریات ادبی (آدینه، نافه و...) بر عهده داشت، نقش تاثیرگذار او بسیار چشمگیر است. 
 
 آیا پیش از «خورشیدگرفتگی این ماه» کتاب دیگری هم منتشر کردید؟ 
بله، یک مجموعه شعر به‌نام«داوود در حنجره داشت» که در سال 1382 به همت انتشارات داستان‌سرا منتشر شد و در شهریور 1383 به عنوان یکی از پنج مجموعه شعر برگزیده «نخستین جشنواره کتاب اول مولفان جوان» در تهران انتخاب شد. کتاب «فایز دشتی» در سال 1383 به همت انتشارت تیرگان به چاپ رسید. در اردیبهشت 1385 جایزه فرهنگیان اهل قلم (جایزه دکتر سید‌جعفر حمیدی) در بوشهر را از آن خود کرد و تاکنون چندین بار تجدید چاپ شده است. کتاب «باباطاهر همدانی» در سال 1384 به همت انتشارات تیرگان به منتشرشد و بارها تجدیدچاپ شده است.
 
شعر معاصر آیا توانسته مخاطب خاص خودش را بیابد؟
شعر معاصر با همه مصداق‌هایش مخاطبان خاص خود را دارد. در هر دوره تفاوت‌هایی در الگوها و بنیان‌های زیبایی‌شناسی می‌بینیم و بر اساس همین تفاوت در معیارهای زیبایی‌شناسی، مخاطب به شعر روی می‌آورد اما شعر جدی و آوانگارد در مقابل شعر عامه‌گرا همیشه مخاطبان اندکی داشته است، چراکه شاعر آوانگارد همیشه نگاهش به آینده و چشم‌اندازهای تازه است و از سکون و بی‌تحرکی فاصله می‌گیرد و درخوانش و بازخوانی انتقادی شعر گذشته و اکنون به گفته باباچاهی به «وضعیتی دیگر» می‌اندیشد. بنابراین این نوع شعر مخاطب حرفه‌ای می‌طلبد؛ مخاطبی که همراه با تحولات و دگرگونی معیارهای زیبایی‌شناسی پیش بیاید و در فرایند سرایش مشارکت داشته باشد، به گونه‌ای که خود جزئی از فرایند شعر شود. نه این‌که صرفا خواننده شعر باشد. بدین طریق شعر به حیات خود ادامه می‌دهد و هیچ‌گاه تمام نمی‌شود... . در حالی که رویکرد مخاطب عام به شعر، این است که این شعر چه می‌گوید و حامل چه پیامی است و پس از رسیدن به پاسخ، شعر تمام می‌شود. بحران‌های اجتماعی و اندیشگی و تغییر در بنیان‌های زیبایی‌شناسی، شعر امروز ما را تحت تاثیر خود قرار داده و در این میان طبیعی است بسیاری از مخاطبان خو گرفته به شعر پیشین نتوانند خود را با تحولات امروزی و فضاهای تازه و متکثر همراه کنند و از قافله شعر بازمانند. با گدر زمان و پررنگ شدن نقش مجامع ادبی و دانشگاهی و نشریات تخصصی و تربیت مخاطبان حرفه‌ای، شعر معاصر می‌تواند مخاطب خاص خود را بیابد. هرچند نباید انتظار داشت که مخاطب شعر جدی توده مردم باشند.
 
مصطفی فخرایی در شعرش چقدر به دریا و المان‌های جنوب می‌پردازد؟
هر شاعر در هر صورت تحت تاثیر محیطی است که در آن زیسته است. این تاثیر به صورت‌های گوناگون می‌تواند خود را در شعر نشان دهد. توجه به ویژگی‌های اقلیمی و بومی‌گرایی باعث تنوع و تشخص یک اثر می‌شود و شاعر می‌تواند با الهام از طبیعت منطقه خود آداب و رسوم، گویش عامیانه، سروده‌ها و ترانه‌ها و تلفیق این عناصر به‌نحوی خلاقانه با فرهنگ پویا و گسترده ملی به چشم اندازهای جهانی برسد وگر نه صرف به‌کارگیری سطحی عناصر و فضاهای بومی به محدودیت شعر می‌انجامد و شعر را از کشف فضاهای دیگر محروم می‌کند. بنابراین در شعرهایم سعی شده که این خصیصه‌ها را نه به‌صورت سطحی، بلکه در ژرف‌ساخت شعر در کنار دیگر عناصر شعری به کار گرفته شود، به‌گونه‌ای که روح و رایحه فضاهای جنوب را بتوان در آن حس کرد.
 
آیا شاعران معاصر توانسته‌اند در شعر موثر ظاهر شوند؟ بیشتر کدام شاعران به این توفیق دست یافته‌اند؟
شاعران جدی معاصر با توجه به تفاوت‌های الگوهای زیبایی‌شناسی و با توجه به تلقی خاص خود از شعر، هر کدام به‌نوعی در بالندگی و رشد شعر نقش‌آفرین بوده‌اند. شاعرانی چون تندر کیا، هوشنگ ایرانی و ... با نوآوری‌های خود با تکانه‌هایی که به بنیان‌های شعر سنتی وارد کردند و راه را برای جریان‌های بعدی هموار کردند. نیما شعر نو را بنیان می‌گذارد. بعد از نیما شعر فارسی به راه خود ادامه می‌دهد و شاعران پیشرو ظرفیتهای شعر نیمایی را بر اساس ذهنیت مدرن و جسارت‌های نوآورانه خود گسترش می‌دهند و پیشنهادهای تازه‌ای را ارائه می‌دهند. در یک دوره (دهه‌های چهل و پنجاه) شعر نگاهش معطوف به مسائل بیرونی شعر می‌شود و به مثابه ابزارو رسانه، بازتاب‌دهنده مسائل اجتماعی، سیاسی و... می‌شود و و در واقع پاسخی است به خواسته‌های اجتماعی-سیاسی توده مردم و شاعر در نقش یک مصلح اجتماعی ظاهر می‌شود. در دهه‌های اخیر موقعیت و فضا دچار تغییر و تحول اساسی می‌شود و شعر به ذات خود نزدیک می‌شود و شاعر به طرح مباحث تازه‌ای می‌پردازد و بیشتر به فردیت خود و مسائل زیبایی‌شناسی توجه دارد.
 
آیا با رونمایی کتاب موافق هستید؟ 
برگزاری آیین رونمایی کتاب اگر با هدف معرفی و شناخت اثر به مخاطب همراه باشد، کاری درخور و شایسته است. خواننده شیفته و تشنه مطالعه در این نوع مراسم‌ها می‌تواند اطلاعاتی در زمینه ویژگی‌ها و نحوه شکل‌گیری اثر، مولف و ناشر اثر منتشر شده به‌دست آورد. در آیین رونمایی از کتاب باید گفت‌و‌گوها حول محور اثر و نقش و تاثیراتی که بر فرهنگ جامعه خواهد گذاشت، باشد و از کلی‌گویی‌ها پرهیز شود. این آیین که از سوی ناشر، مولف و یا از طرف انجمن‌ها برگزار می‌شود، گاه قبل از انتشار اثراست اما معمولا امروزه بعد از چاپ کتاب برگزار می‌شود و بهتر است که چنین جلساتی به‌صورت تخصصی برگزار شود.