این بریدهای از یک قصه کهن است که شبهای زیادی با شنیدن آن به خواب شیرین فرو رفتم. قصههایی که در هیچ کتابی ثبت و ضبط نشده بودند و تنها در سینه مامانبزرگها و دایههایمان وجود داشتند و شبها آنها را با عشقی وافر برای ما تعریف میکردند. چقدر شیرین و هیجانانگیز بودند و شنیدنی.
قصهها و متلها بخشی از تاریخ شفاهی هر ملت است و جزء جداییناپذیر فرهنگ هر سرزمین. قصهها همیشه بودهاند، از همان زمانی که انسان زندگی را در زمین آغاز کرد. قدیمیترین قصه عالم همان داستان آدم و حواست که پر از عبرت و پیام است. در این عصر که بهشدت از زندگی ساده و سنتی بهسوی زندگی مدرن در حرکت هستیم، قصهها میتوانند نقش بسزایی را در حفظ داشتهها و میراث فرهنگی و ادبی ما داشته باشند. قصههایی که بسیار از آنها هنوز در سینهها قرار دارند و نیاز است که مکتوب شوند تا بتوان آنها را به نسل آینده منتقل کرد. استان بوشهر یکی از استانهایی است که در زمینه قصه، متل و افسانه بسیار قوی و غنی است و خوشبختانه اکنون در این منطقه افراد زیادی مشغول گردآوری بسیاری از این قصهها و افسانهها هستند. قصهها و افسانههایی که با رگ و پی مردمان جنوب پیوندی ناگسستنی دارد... . چه بسیار جاشوانی که شبهای طولانی و تیره دریا را با پناه جستن به این قصهها و افسانهها به صبح رساندند و چه بسیار مادربزرگهایی که با تعریف داستانهای جن و پریان نوههایشان را به تفکر و خواب میسپردند. خوب یادم میآید همیشه با شنیدن قصه دختری که پس از هفت برادر دنیا آمده بود اما دیو بود و شب که میشد، به تبر تبدیل میشد و به خوردن آدمیزا میپرداخت... ساعتی بیدار میموندم و این مساله عجیب را در ذهنم تجزیه و تحلیل میکردم و بهنوعی پذیرفته بودم که دیو وجود دارد و... اما بعدها متوجه شدم که دیوها در این قصهها همان انسانهای بدطینت جامعه هستند که برای رسیدن به امیال پلیدشان از کاری فروگذار نمیکنند. این قصهها لبریز از درس و تجربه هستند که میطلبد پس از مکتوب کردن آنها، از سوی صاحبنظران این حوزه ریشهشناسی شوند. در خصوص قصه و نقش آن با سمیه رسولی که در حال حاضر دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه آزاد اسلامی بوشهر و از قصهگوهای مطرح است و سابقه داوری چندین جشنواره قصهگویی را در کارنامه ادبی خود دارد، گفتوگویی را صورت دادیم که در ادامه شما را به خواندن این گفتوگو دعوت میکنم.
قصه چیست و چه تعریفی از قصه دارید؟
اگر بخواهیم معنی تحت لفظی آن را بیان کنیم، در فرهنگ لغت معین، قصه را حکایت، داستان و سرگذشت معنی کردهاند و دراصطلاح به آثاری قصه گفته میشود که در آنها حوادث خارقالعاده اتفاق میافتد و یک سلسله علت و معلول برای رخ دادن یک ماجرا و یا به نتیجه رسیدن آن وجود دارد اما اگر بهگونهای دیگر بخواهم بگویم در واقع قصه یکی از پراهمیتترین گونههای ادبیات عامه است که با حیات بشری دوستی دیرین دارد.
قصه چه تاثیری بر روحیه و تربیت کودکان دارد؟
خیلی کوتاه و در یک جمله میتوانم بگویم تاثیر فراوانی دارد. شمار روزافزون رواندرمانگرانی که از قصه و داستان براي کمک به حل مشکلات مراجعه کنندگان خود استفاده ميکنند، کم نیست و همه اینها نشان از تاثیر قصه بر روان آدمی دارد. کارشناسان حوزه کودک و نوجوان معتقدند که قصه برای کودکان خردسال فقط یک فعالیت برای سرگرمی نیست، بلکه کارکردهای فراوانی برای این گروه سنی دارند و میتوان اهداف تربیتی بسیاری را از آن مطالبه کرد. در واقع کودکان از طریق قصهها با محیط پیرامون خود آشنا میشوند. هر قصهای میتواند فضایی را به وجود بیاورد که کودکان هنگام رویارویی و مواجهه با نمونههای واقعی آن، رفتار و واکنش مناسبی را از خود بروز دهند و غافلگیر نشوند.
آیا قصهها بر شخصیت کودک هم تاثیر گذار هستند ؟
بله، مطمئنا. قصه به کودک کمک میکند تا ارتباطها را درک و کشف کند. رابطهای را که بین شخصیتهای مختلف یک قصه وجود دارد، ببیند و از بین خوب و بد انتخاب کرده و الگویابی کند و این خود یک رویکرد شخصیتی به کودک میدهد.
از بعد اجتماعی چطور؟ آیا باز هم بر کودکان تاثیر دارد؟
بدونشک قصهها رویکردهای اجتماعی نیز دارند و تاثیر زیادی بر اجتماعی شدن کودک دارد. به این نحو که قصهها حاوی پیامهایی است که طی یک قصهگویی این پیامها از قصهگو به مخاطب منتقل میشود. کودک در اثر شنیدن، تخیل کردن و تکرار کردن آن در ذهن خود میتواند این پیامها را دریافت کرده و ارزشهای اجتماعی و انسانی را یاد بگیرد. در عین حال قصهها باعث میشوند کودکان با کلمات و واژههای بیشتری آشنا شوند و دایره واژگان آنها گسترده شود. طی این امر آنها با کلمههایی آشنا میشوند که در گفتوگوهای رسمی و غیررسمی مورد استفاده قرار میگیرند و کودک برای بیان نیازهای خود میتواند بهدرستی و خوبی از آنها بهره ببرد و این یکی از لازمههای توانمندی در برقراری ارتباط و رفع نیازها برای هر شخص است.
آیا در آموزش از قصه و قصهگویی هم میتوان کمک گرفت؟
استفاده از قصه بهعنوان یک شیوه آموزشی برای انتقال اطلاعات و مفاهیم بسیار مفید و کمککننده میتواند باشد. با قصهگویی میتوان در دانشآموزان ایجاد علاقه کرد وکاری کرد تا مفاهیم در چارچوبی منظم به نام قصه قرار گیرند که به درک بهتر میانجامد. شروع درس بهصورت قصه، ضمن اینکه به دانشآموزان شور و نشاط میبخشد وآنها را سرگرم میکند، باعث میشود دانشآموزان خیلی آرام و شاد وارد حیطه مفاهیم درسی شوند و در کل غیرمستقیم بودن پیامی که قصه دارد موجب میشود که آموزش برای کودک دلنشین و جذاب و دوستداشتنی باشد و تاثیر بیشتری هم داشته باشد.
چطور است که بعضی از قصهها در بین ملل مختلف یکسان است؟ و یا گاه با تغییرات جزئی شنیده میشود؟
در کتابی بهنام «انسان و سمبلهايش» خواندم که میگفت، اگرچه ممکن است ما دارای زمينههاي فرهنگي و مذهبي متفاوتي باشيم اما همه ما در ضميری ناخودآگاه، مشترک و سهيم هستيم. این همان زمینه مشترکی است که در همه انسانها یکسان است و البته تاثیرپذیر. اینگونه است که قصهها برای همه انسانها با هر ملیت یا مذهبی آشنا هستند، چراکه همه آن را با همان ضمیر ناخودآگاه مشترک دریافت میکنند و اینگونه است که قصهها سفر میکنند و از جایی به جای دیگر میروند و با خودشان جهانی از تجربه را جابهجا میکنند و برای آنها هیچ حد و مرزی نیست.
برای انتخاب قصه به چه چیزهایی باید توجه شود؟
باید توجه شود که «قصه» متناسب با شرايط سني و رشد فكري كودك انتخاب شود. این امر موجب میشود که کودک به درک درست و صحیحی از قصه برسد و بتواند پیام قصه را بهدرستی درک کند و در درون او اتفاقات خوبی بیفتد که ما انتظار داریم. همچنین باید توجه كنيم كه ما داریم با یک قصهگویی مجموعهای از فرهنگها را به کودک منتقل میکنیم و میآموزیم که بایدها و نبایدها چیست؟ پس در انتخاب قصه خوب بسیار دقت کنیم.
آیا استان بوشهر در زمینه قصه غنی است؟
بله. گنجینههای داستانی و افسانههای بسیار زیبایی در فرهنگ عامه بوشهر وجود دارد. دریا و نخلستان هر دو از دیرباز با افسانهها و قصهها و متلها و مثلها عجین و آمیخته بودهاند و در ادبیات شفاهی و غیرشفاهی بوشهر حضوری فعال و پررنگ داشتهاند. جاشوانی که دریاها را طی میکردند باید شبهای بلندی را که بر سینه دریا راه میپیمودند، با چیزی کوتاه میکردند و چه چیزی بهتر از قصه پریان دریایی؟ سینه انبوه نخلستان هم همیشه مالامال از قصهها و افسانههای جن و پری بوده است. بدون هیچ اغراقی باید بگویم مردم ما دارای فرهنگی غنی در حوزه فولکلور یا همان ادبیات عامه هستند.
در مورد ادبیات فولکلور توضیحات بیشتری بدهید؟
فولکلور یا دانش عامه که جایی خواندم به آن «تودهشناسی» هم میگویند در واقع یک شاخه از دانش مردمشناسی است و زیرشاخههای مختلف و وسیعی دارد مثل آداب و رسوم، بازیها، قصهها، ضربالمثلها، ترانههایی که در شادی و عزای یک قوم و ملت خوانده میشود که زبان به زبان و دهان به دهان از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و بررسی آنها باعث میشود به نکات مهمی در مورد زندگی و اخلاق و عادات، طرز تفکر و اندیشه و آن قوم و ملت برسیم.
و قصه هم از آن جمله است؟
دقیقا، قصه از مهمترین و رایجترین گونههای ادبیات عامه است كه با زندگی مردم پیوند تنگاتنگ و نزدیك دارد. کارشناسان حوزه قصه و قصهگویی عقیده دارند، قصه قدمتی پابهپای انسان دارد و در گذشته قصه برای اقوامی كه خط و نوشته نداشتند، به نوعی وسیلهای برای تاریخنگاری بوده است. اهمیت بالای آن از همین موضوع شروع میشود.
اگر قصه را یک هنر بدانیم آیا این هنر بر دیگر هنرها هم تاثیر گذار بوده است؟
بله، بدونشک. ورای این نکته که هنرها همه تاثیرگذار و تاثیرپذیر هستند، باید اشاره کنم که اگر به فیلم و سينما نگاه کنیم، ميبينيم این هنر که بسیار هم مقبول جامعه ماست، بر اساس قصه بنا نهاده شده است و اگر قصه را از آن بگیرند، هیچ از آن باقی نمیماند. نقاشیها را ببینید، هر نقاشی برای خود قصهای دارد، قالیهایی که زنان ایل میبافند و نقش و نگارهایی که بر آنها نقش بسته است، همه یک قصه را بازگو میکنند و... .
سخن پایانی؟
«قصه» قدیمیترین نوع ادبیات و «قصهگويي» تجربه مشترك همه انسانهاست از کنار آنها به راحتی رد نشویم. قصهها حرفهای زیادی برای گفتن دارند... .